سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























گـــــــل یا پوچ؟!

 

ژاپنی ها میگن : "عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر است ".

کره‌ی جنوبیها میگن: "عشق یعنی ترس از دست دادن تو !"

 ایرانی ها میگن : "عشق سوء تفاهمی است بین دو احمق که با یک ببخشید تمام میشود!!"

پ ن1: بعضی واژه های عظیم رو چه راحت حقیر کردیم...
پ ن2:یه جایی خوندم:عشق یعنی استخوان ویک پلاک                   سالها تنـــهای تنـــها زیر خاک.
پ ن3:خدایاچقدرتناقض؟!!...اینجاست که بشرامروزی هنگ می کنه ووضعش می شه اینی که الان هست!!


نوشته شده در پنج شنبه 86/6/8ساعت 5:38 عصر توسط یکی مثل خودت نظرات ( ) |

 

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
که در همسایه ی صدها گرسنه،

چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم،
نخستین نعره ی مستانه را خاموش آندم،
بر لبِ پیمانه می کردم
.

عجب صبری خدا دارد
!
اگر من جای او بودم؛
که می دیدم یکی عریان و لرزان؛

دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین؛
زمین و آسمان را،
واژگون، مستانه می کردم
.

عجب صبری خدا دارد
!
اگر من جای او بودم؛
برای خاطر تنها یکی مجنونِ صحراگردِ بی سامان،
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو،
آواره و دیوانه می کردم
.

عجب صبری خدا دارد
!
اگر من جای او بودم؛
به گردِ شمع سوزانِ دلِ عشاقِ سرگردان،
سراپایِ وجودِ بی وفا معشوق را،
پروانه می کردم
.

عجب صبری خدا دارد
!
چرا من جایِ او باشم؛
همین بهتر که او خود جایِ خود بنشسته و تابِ تماشایِ تمامِ زشتکاری هایِ این مخلوق را دارد
!
وگرنه من به جایِ او چو بودم،
یک نفس کی عادلانه سازشی،
با جاهل فرزانه می کردم؛

عجب صبری خدا دارد!

عجب صبری خدا دارد!

 


نوشته شده در سه شنبه 86/5/23ساعت 12:34 عصر توسط یکی مثل خودت نظرات ( ) |

 

من همسن و سال پسر تو هستم ،

تو همسن و سال پدر من هستی.

پسر تو درس می خواند و کار نمی کند،

من کار می کنم و درس نمی خوانم.

پدر من نه کار دارد ، نه خانه،

تو هم کاری داری هم خانه ، هم کارخانه ؛

من در کارخانه ی تو کار می کنم.

و در اینجا همه چیز عادلانه تقسیم شده است:

سود آن برای تو ، دود آن برای من.

من کار می کنم ، تو احتکار می کنی.

من بار می کنم ،تو انبار می کنی.

من رنج می برم،تو گنج میبری.

من در کارخانه ی تو کار میکنم.

و در اینجا هیچ فرقی بین من و تو نیست:

وقتی که من کار می کنم، تو خسته می شوی،

وقتی که من خسته می شوم ، تو برای استراحت به شمال می روی،

وقتی که من بیمار می شوم ،تو برای معالجه به خارج می روی.

من در کارخانه ی تو کار می کنم.

و در اینجا همه کارها به نوبت است:

یک روز من کار می کنم، تو کار نمی کنی،

روز دیگر تو کار نمی کنی ، من کار می کنم.

من در کارخانه ی تو کار می کنم

کارخانه ی تو بزرگ است.

اما کارخانه ی تو هر قدر هم بزرگ باشد،

از کارخانه ی خدا که بزرگتر نیست.

کارخانه ی خدا از کارخانه ی تو و از همه ی کارخانه ها بزرگتر است.

و در کارخانه ی خدا همه ی کارها به نوبت است،

در کارخانه ی خدا همه چیز عادلانه تقسیم می شود.

در کارخانه ی خدا ، همه کار می کنند.

در کارخانه ی خدا ، حتی خدا هم کار می کند.



نوشته شده در سه شنبه 86/5/16ساعت 12:54 صبح توسط یکی مثل خودت نظرات ( ) |

هیچ وقت عشق را گدایی نکن

چون معمولاً چیز باارزش را به گدا نمی دهند!

 

 

 

وهمیشه عشقت را نصیب کسی کن که لایق آن باشد نه تشنه ی آن؛

چون هر تشنه ای روزی سیراب می شود...

 


نوشته شده در جمعه 86/4/22ساعت 7:28 عصر توسط یکی مثل خودت نظرات ( ) |

 

شیوه وصل شدن مر دم دنیا به یاهو:

آمریکا :شکلک یاهو هنوز دهنش باز نشده آیدی می ره بالا

 هند:تا شکلک دهنش وا میشه میره بالا

امارات:دهنش فقط چند ثانیه بازه بعد می ره بالا

 ایران:دهنش وا می شه...یه مگسی می ره تو دهنش شکلکه درش میاده باز دهنش رو وا می کنه
.خسته میشه خوابش می گیره...گریه می کنه...می بینه اثر نداره باز به زور می خنده...فکش خشک می شه....

با تعجب نیگا می کنه می گه عجب رویی!!!

 


نوشته شده در چهارشنبه 86/4/20ساعت 3:3 عصر توسط یکی مثل خودت نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak