اينجا بهاره ولي برگ درختا زردن
اينجا جهنمه ساكته نيا برگرد زندگي با ادم نماها چشمامو تر كرد جنايت
بزار بگم جهنم ساكته اسم شهر من روزا
ارومه ولي شبا فكر مرگتن كسي اينجا نمياد به جنگ تن به تن
بايد به دنبال يك پناه بگردي دربه در نميشه كه زندگي بكني بي دردسر تو هم بايد بجنگي با هواي سرد شهر
منتظرت هستم