• وبلاگ : گـــــــل يا پوچ؟!
  • يادداشت : حرفهاي كسي كه دير رسيده است!!
  • نظرات : 6 خصوصي ، 22 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ... 

    سلام عليكم

    امروز از توي تلويزيون حرفهاي رهبر رو بعد از ترور نافرجام منافقين توي مسجد ابوذر رو گوش مي كردم ... چقدر قشنگ گفت خطاب به مسئولين وقت: اين انقلاب با اسلام مردم سر و كار داره، مسئولين مراقب باشند كه اسلام رو از اونها نگيرند (نقل به مضمون)

    اگه اون موقع مردم به واسطه اعتقاداتشون مي جنگيدن، شرمنده ام كه بگم الان ديگه چيزي نمونده كه بخوان براش بجنگند جز همون نون شبي كه اگه نباشه فساد مي آره ...

    ميشه توقع داشت كه بعد سي سال، درمملكتي كه ادعاي حكومت علي وار داره وضع مردمش اين طور نباشه كه يكي از فاكتورهاي مهم براي اشتغال جووناش ، پارتي باشه، حكم قاضي با پارتي برگرده، زيرميزي عادت شه ...

    انقلاب ما فوق العاده بود اما بايد قبول كرد سستي و اهمال كاري خيلي ها كه ادعاهايي هم در دين و انقلاب ، مسيرش رو منحرف كرده و خيلي ها رو هم دل زده ... حتي ماها كه ادعاي مذهبي بودن داريم ... فقط سعي در حفظ ظاهريم، خالص تو ما كم پيدا ميشه ...

    سكوت ما در مقابل انحرافات تحت عنوان پتكي به نام «مصلحت نظام» كار رو به اينجا كشونده ديگه هر كسي خودش رو به يك مقام بالا و يا چهره ي مذهبي متصل كنه مي تونه هر غلطي بكنه ...

    مردمي كه شاه رو با اون دبدبه و كبكبه انداختن بيرون اين شاهك ها رو خيلي راحت تر مي تونن بندازن بيرون، كاش اوني كه نبايد سكوت مي كرد،‏سكوتش رو بشكه ... آخر مصلحت تا كي ؟ پس كي واقعيت؟