• وبلاگ : گـــــــل يا پوچ؟!
  • يادداشت : من فمنيست نيستم!(هستم؟!)
  • نظرات : 5 خصوصي ، 23 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + M_A 

    سلام.

    من فکر مي کنم اين بحث ها چون با يه سري پيش فرض هايي که تو ذهن اکثريت هست، داره مي ره جلو، واقعا نمي تونه به نتيجه اي برسه. (مثل بحث هاي هميشگي من با برادرم!!)

    اما اگر منصفانه و منطقي به قضيه نگاه کنيم، هم اصل حرف هاي جناب خودنوشت درسته، هم اصل حرفاي رهگذر!

    بايد قبول كنيم كه هركسي را بهر كاري ساخته اند!

    بايد قبول كنيم كه انجام كارهاي مردانه (كارهاي واقعا مردانه! نه كارهايي كه از نظر بعضي مردانه اند و خانم ها نبايد سمت شان بروند!) واقعا از عهده خانم ها برنمي آيد. (اگر برادرم اين كامنت رو بخونه، يا چشماش از حدقه مي زنه بيرون!، يا 2تا شاخ قشنگ رو سرش درمياد!!!) نه اين كه عرضه اش را نداشته باشند، اما قطعا بازده كارشان مثل آقايان نخواهد بود! (چرا يهو كتابي مي شه حرف زدنم؟!!!) مثلا فرض كنيد يك خانم بشه مسئول يك كارخانه سنگ تراشي!! اينو مثال زدم چون مي دونم دستگاه هاش چه قدر فجيع و وحشتناكه!

    البته از اون طرف هم آقايون نمي تونن كارهاي مربوط به خانم ها رو درست انجام بدن (بازدهي كارشون خيـــــــــــــلي كم تر از خانم ها مي شه! فرض كنيد يه آقايي بخواد بچه داري كنه يا بشه مربي مهدكودك!!!!)

    الآن مشكل اين جاست كه نمي خوايم با جنسيتمون، با توانايي هامون، با وظايفمون و با نقش سازنده مون تو زندگي فردي و اجتماعي كنار بيايم. نمي خوايم واقع بين باشيم.

    شنيدين مي گن مرغ هم سايه غازه؟!

    به نظر من بعضي خانم ها اين طوري فكر مي كنن و فكر مي كنن جنس مخالف شون، برتري داره...

    (من كه به شخصه هميشه افتخار كردم به دختر بودنم، حاضر نبودم و نيستم حتي يك لحظه جاي پسرها باشم!)

    اما در مورد خود پست:

    1) نفهميدم چرا آمار ورودي دانشگاه ها رو به عنوان شاهد مثال آوردي؟!

    اما به نظر من دليل بيش تر بودن تعداد دخترها در دانشگاه، اينه كه پسرها واقعا تنبلي مي كنن توي درس خوندن!! كم تر پيدا مي كني پسري رو كه پايه درس خوندن باشه (البته اگر پايه باشن، معمولا از دخترها خيلي پايه ترن!!)

    از اون طرف دخترها يا به قول خودت مي خوان ابراز وجودي بكنن جلوي پسرها و با همين انگيزه سعي مي كنن وارد دانشگاه بشن، يا چون واقعا اگر درس نخونن ، چي كار كنن؟!!! ، يا بعضيا هم مثل من! به خاطر علاقه شون به خود درس وارد دانشگاه مي شن!‏(خدايي اگر درس رو دوست داشتم، عمرا پامو تو دانشگاه نمي ذاشتم!)

    2) اصلا اين جمله ت رو قبول ندارم!

    يک زن فقط و فقط با ابزار عاطفه اش مي تواند دراين جامعه بودن و توانستنش را ثابت کند!

    نه خانم ها مي تونن فقط با احساس و عاطفه شون كاري از پيش ببرن، نه آقايون مي تونن با تكيه بر عقل و منطق (كه مدعي اش هستن!) به جايي برسن!

    اگر اين طور بود، خدا نه در وجود مردها احساس رو قرار مي داد (درسته احساس يك مرد كم تر از احساس يك زن هست، اما بالأخره بي احساس هم كه نيستن!)؛ نه به خانم ها نعمت عقل و منطق رو مي داد.

    پس در وجود هردو، لازم بوده كه هم عقل باشه هم عاطفه...

    3) درمورد رانندگي: چندوقت پيش خبري رو خوندم با عنوان ژن بد رانندگي كردن!! يعني بعضي دروجودشون اين ژن هست و رانندگي خوبي ندارن، ربطي هم به جنسيت نداره!

    درضمن من هروقت پدر و برادرم از رانندگي خانمي كه بد رانندگي كرده ايراد مي گيرن، مي گم مگه چيه؟ اين خانم تازه داره مي شه مثل مردا!!!!! (البته پدرم جديدا كمي كوتاه اومدن و قبول دارن كه بدرانندگي كردن خانم ها هنوز به پاي بدرانندگي كردن آقايون نرسيده!!!)

    هنوز خيــــــلي از حرفام مونده! اما ترجيح مي دم صبر كنم و سرفرصت همه حرفامو توي يه پست درست و حسابي و جامع! بذارم رو وبلاگ!!

    پاسخ

    سلام/1)اين يه مثال خيلي تكراريه كه توي جنگ و جدلهاي دخترها موشن پسرها بادكنكن كه از بچگي هامون بوده و هنوز هم هست مطرح ميشه!مضاف براينكه قبول ندارم پسرهافقط به خاطر تبلي دانشگاه نميرن!به نظرم دلايل زياد ديگه اي هم داره اين يكي از دلايل حاشيه ايه/2)بخشي ازمنظورم اين بودكه توي خيلي از زمينه ها خانومها با ابزار عاطفه از آقايون پيش تر هستند!مثلاً توي شغل پرستاري!يه بخش ديگه اش هم همون "جمله ي آخرم" بود!ما جماعت نسوان خيلي وقتها براي اثبات چيزي انرژي ميذاريم كه مدت زياديه از اثباتش ميگذره!فك مي كنم واضحه!نيست؟!/3)حرفم هم سر رانندگي كردن اينش نبود!منظورم به ايرادهاي بني اسرائيليه كه خودم ديدم چقدر از خانومها ميگيرن!به محض اينكه از دوكيلومتري مي بينن يه ماشين داره بد ميره مي گن راننده اش زنه ها!!!خوشمزه اونجاييكه ميرسيم به صحنه مي بينم نخير!مرد تشريف دارن!/كل حرف من اين بود وجود يك زن بدون همه ي اين بحثها ثابت شده است!اوكي؟;)

    نه بابا!!از مهدي و محمد بپرسي دقيقا حالشون از همون نكته گرفتس ولي بابام نه!!من مي دونم

    با اجازت يک جوابي در راستاي گفته ي جناب خودنوشت بگم

    آقاي عزيز ما نمي گيم زن ها مثل مردهان!!اگه اينجوري بود يا ما بايد مرد مي شديم (خدا اون روزو نياره)با شما بايد زن مي شدين(بازم خدا اون روزو نياره)

    بلکه حرف ما اينکه که خودمون رو به حقوقي که به خاطر ديد منفي و سنتي درباره ي حضور زن در جامعه هست و از دست داديم برسونيم.

    ما اصلا نمي گيم زن ها بايدبنا و عمله ي خوبي باشن!بلکه به خاطر ساختار بدني و روحي ايکه دارن مي تونن مديران خوبي باشن و در عرصه ي صنعت و ...حرکت هاي خوبي انجام بدن!چيزي که مرد ها فکر مي کنن زن ها نمي تونن!!در مورد عمله بودن هم مطمئن باشيد پاش بيافته عمله و بناي خوبي هم هستن!باور نداريد نمونه هاش هستن .روندن تريلي توي جاده يکي از اون هاست نمونه هايي که با چشم خودم ديدم مثل خانمي که روز جمعه ساعت 10:30 شب توي مترو فروشندگي مي کرد يا خانم بارداري که 8 ماهه بود ميومد کارگري توي خونه ها تازه همسرش دستش قطع شده بود بر اثر تراش کاري دختر عقد کردم داشت مي خواست جهيزيه اون رو هم بده و کمر درد شديدي هم داشت با اين حال بازم وجودشو داشت زندگي شو نگه داره!نمي دونم کجاي اين کشور بزرگيد اما اگه به تهران و خيابون فخر آباد دسترسي داشته باشيد با يه جستجوي کم يک خانمي رو با گاري ميبينيد من که خيلي ايشون رو ديدم تقريبا هر وقت از اونجا رد شدم ديدم مخصوصا شب ها بيشتر به چشم مياد..اين خانم با گاريش کار مي کنه و شب ها گاريش رو يه جا مي بنده اصولا هم جا نداره و روي همون مي خوابه!!يا خان هايي که روسبي مي شن!(البته از ايمان پايين و عزت نفس نداشتن هم هست اما فقر واقعا آدم رو به اينجاهام مي رسونه که براي نجات جون خودش و خانوادش دست به يه همچين کارايي بزنه)نمونه هاي زيادي هست بخواي تا صبح براتون نمونه دارم که بگم...اين ها رو گفتم که بدونيد و مطمئن باشيد يک زن به خاطر طاقت بالاش وجودشو حتي براي عملگي و بنايي داره و مي تونه در حد خودش منحصر به فرد بشه!

    فقط مي خوام بدونم اين به نظرت جايگاه يک زنه!گفتم ما دنبال برابري حقوق نيستيم دنبال احياي حقوقيم!

    به شخصه بدم نمي ياد کار کنم اما بايد همه ي شرايطم جور باشه اما وقتي يک آقا توي چشم من نگاه مي کنه مي گه خوشم نمياد همسر من بره سر کار !به نظر شما اين مرد از نظر سطح فکر پايين نيست! من مي گم من به عنوان يک زن فکر دارم شعور دارم حق دارم!برده دري که نيست هر چي مردا بگن!من اگر خودم ببينم شرايطم جور نيست و زندگيم مشکل داره و به ساير وظايفم نمي رسم ،مطمئنن خودم کاراي اضافي رو حذف مي کن تا به يه شرايط مساعد برسم!

    اين سطح پايين فکر نيست که مردها يک عمر خانم هاي ساده رو با اين حرف که خداي بزرگ اين عالم توي قرآنش گفته الرجال و قوامون علي النساء به قولي پي چوندند و از معني و مفهوم اصلي دور نگه داشتند!اين حقوق از دست رفته نيست!

    ااين که از نهج البلاغه امام علي (ع) هم هر جوري دوست داشتن برداشت کردند و به خورد جامعه دادند!

    اين چيز ها باعث شده که زن ها گر بگيرند!حالا بعضي از خانم هام از اون ور بوم افتادند ..اينم تقصير شماست!(منظورم شما ي نوعي مرد بودا)

    به هر حال واقعا در اين سطح جاي حرف و بحث و تحقيق زياد هست!

    من جو گير شدم دوست جون ..معذرتتتتتت

    پاسخ

    تكتيـــــــــــــــر!!! :))

    خوبببب....حق رو ميگي ها!!!اما اينكه مردها مي خوان ثابت كنن كه برترن در صورتي كه ما خلافش رو ميبينيم يكم ...يه جوريه!!!

    تا بوده اين كل كل بوده!!!و بگذريم كه الحق بعضي جاها خود مردا گاف دادن و حرف ته دلشون رو زدن كه بله خانم ها اگه نباشن ...!!نمونش باباي خودم كه الهي قربونش برم يه مدتي كه مادر بزرگ خدا بيامر مريض بود و مامانم اونجا بود يه شب بابام بهم گفت واقعا مامانت نيست از زندگي بي زارم!!حالا وقتي هم هست ...!!!

    براي خود من هم به شخصه مهم نيست اما از اين حركت مردا و اصرارشون روي برتر بودن ....!! به نظرت خود بزرگ بيني نيست؟؟؟؟

    پاسخ

    :)) بابات احياناً به خاطر غذاهايي كه سركار درست ميكرديد از زندگي بيزار نبودن؟!احتملاً پاي درد دل محمد ومهدي نشستي چون اونها هم دقيقاً همين حس رو داشتن گمونم!! :-دي/ اين خودبرتر بيني ريشه ي تاريخي داره!به نظرمن كه بايد ژن مردهارو اصلاح كنن تا اين خودشيفتگي درشون فروكش كنه!والا!
    + M_A 

    دوباره سلام.

    قرار بود امروز از دانشگاه کامنت بذارم، اما نشد. الآنم واقعا تمرکز ندارم که بخوام حرفامو بگم! فقط مي خوام بگم دارم به اين نتيجه مي رسم که پستي رو که مدت هاست تو ذهنم نوشتم! و تو گذاشتنش رو وبلاگ مردد بودم، بايد بالأخره بذارم؛ البته سر فرصت!!

    +گفتي نمايشگاه، ياد کلي اتفاق افتادم!!

    نمايشگاه رسانه رو با خواهرم رفتم؛ اون شب به قدري ما دوتا تابلو (و حتي شايد مضحک!!) بوديم که خدا مي دونه!!! تازه وجود A.H هم باعث شده بود بيش تر تو چشم باشيم! ...

    توضيحاتش بماند! بيش تر از اين آب روي خودمو نبرم، بهتره!

    پاسخ

    سلام دوباره./كنجكاو شدم ببينم چيه اين پست؟! :-؟/بله منو زهرا جون هم كم از شما نداشتيم!انقدر كه گفتيم اگر كسي ماهارو ببينه فك مي كنه دانشجوي كتابداري يايه چيزي تو اين مايه ها هستيم و از كامپيوتر فقط روشن خاموش كردنشو بلديم!! :دي
    + پرستار راضي 

    براوو!

    همين امروز يكي از آقايون تو بيمارستان قصد داشت منو از اومدن به اين رشته وادامه تحصيل تو همين شاخه پشيمون كنه!

    آخه مگه جاي اونو تنگ كردم؟!

    حتما تنگ كردم ديگه!!!

    واسه حرفاي اين جماعت بايد يه گوشت در باشه و اون يكي دروازه!!!

    واقعا مهم نيست...يعني مهم نيستن!!!

    بذار به من بگن فمنيست!!!

    پاسخ

    تنكس ئه لات! / بذار من به زور ديدم رو نسبت به اين جماعت مثبت نگه دارم!بذار همچنان به توصيه هاي خانم پاكنهاد عمل كنم!نذار شروع كنم كه اگر بگم تو زودتر از من به گريه مي افتي!بذار حرف نزنيم.خب؟/ خدمت پدر عرض ادب كنيد و روي جوابي كه از جانب بنده ي حقير بهشون داديد تأكيد اكيد بفرماييد!!! :))
    + بينات 

    هوالعزيز

    سلام

    پست تون منو ياد يه كتابي انداخت كه تازه از نمايشگاه كتاب خريده بودم!!به اسم ياقوت و مرجان نوشته علويه فخر السادات كه در مورد ارزش و منزلت زن در اسلام نوشته!

    فروشنده ميگفت چند تا از علما اجازه روايت حديث به اين بانوي نويسنده دادن و اين يه افتخار بزرگي براي ايشون محسوب ميشه

    با اينكه هنوز كتاب رو نخوندم و نخريده به يكي از آشناها امانت دادم ولي چند باري كه كتاب رو ورق ميزدم ديدم ايشون با يه ديد معتدل و منطقي به ارزش زن از ديدگاه اسلام با يك نگاه نو پرداختند كه برام جالب بود.

    ادعا ميكنم هنوز ديدگاه خيلي از مردها نسبت به زنان تو جامعه يا همون نگاه سنتي يه و يا بدتر از اون تحت تاثير جو مدرنيته يك نگاه ابزار گونه براي اميال شخصي يه

    سابق زن حرمتي در بين خونواده هاي مرد سالار ايراني داشت اما امروز با اينكه تو ظاهر اين حرمت بيشتر هم شده اما نگاه ها خيلي تغيير كرده كه به نظرم قابل تأمله!

    تغيير جايگاه مرد و زن يعني بي قداسي يه جايگاه خونواده كه متاسفانه داره اين قضيه اتفاق ميافته

    كسي اگه ميخواد به ارزش حقيقي نه شعاري زن پي ببره بايد دل به آموزه هاي اسلام بده اونوقت وجود زن تو خونه رو به مثابه همون ياقوت و مرجان ميدونه

    ...من فمينيست نيستم(هستم!؟)

    پست قابل تأملي بود مثل هميشه

    به فال نيك ميگيريم اين پست رو

    انتظار برا پست جديد كمتر از انگشت هاي چهار دست شد!!

    موفق باشيد

    راستي:

    راهپيمايي فردا يادمون نره...

    اين روزها احساس ميكنم اين حضور حقيقتا وظيفه ست! بعد سالها كه كليشه اي تو راهپيمايي ها جلو دوربين حرف از احساس وظيفه برا حضور ميزديم و تو دهن آمريكا مدام مشت ميزديم اين بار بايد اين احساس وظيفه باعث بشه با همون شور انقلابي نشون بديم كه هستيم

    پاسخ

    سلام.كامنتتون غلغلكم داد كه اين كتاب رو پيدا كنم!ا.چ/عكس قشنگيه! :-)
    + M_A 

    سلام.

    مطلب قابل تأملي بود...

    فكر مي كنم با چيزي حدود 90% حرفات موافق باشم!

    ولي بايد سر فرصت (يعني فردا از دانشگاه!) يه كامنت مفص برات بذارم...

    راستي علت نوشتن اين متن چي بوده؟!

    پاسخ

    سلام./نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال يه ليست از وبلاگهاي منتخب داده بودن.به چندتاازوبلاگهاي دخترانه اش سر زدم ديدم انگار اين دغدغه اپيدمي شده !!ميخواستم واسه روز دختر بنويسم ولي نشد تا امروز...
     <      1   2