خب به نظر من اينكه آدم فكر كنه رفتن تو دانشگاه به هيچ دردي نمي خور اشتباهه.يا اينكه فكر كنه باعث تغيير و تكامل تو آدم نمي شه...به هر حال آدم وقتي تو يه شرايط اجتماعي قرار مي گيره حتي اگر از درسا هم چيزي دستگيرش نشه 4 تا آدم با معلومات مي بينه با دو نفر آشنا مي شه.... همين خودش باعث تغيير تو وجود آدم مي شه خود به خود. مثلاً مثل اينه كه بگيم رفتن به مدرسه و موندن تو خونه مثل همه و هيچ فرقي نمي كنه! خب خنده داره ديگه!!!! هر قدر هم كه خانواده خوب باشن و روي بچه شون سرمايه گزاري بكنن بازم خيلي فرق مي كنه با اون چيزايي كه بچه در ارتباط با بقيه آدما ياد مي گيره....
درباره ي اينكه آدما براي ازدواجشون يكي از معياراشون مدرك طرفه...من دوس ندارم اينجوري.يه چشم و هم چشمي... يه جور مدرك گرايي شده.... بعضي وقتا خيلي مسخره مي شه ديگه.هر چيزي متعادلش خوبه. مثلاً اينكه يه دختر ارشد پسراي پايين تر از خودش نگاه هم نمي كنه خب خيلي مسخره اس ديگه! حالا هم كه دخترا تا استاد تمام نشن ول كن نيستن ديگه انتخابي براي ازدواجشون نمي مونه...
اينكه دانشگاه دارالفساده رو اصلاً قبول ندارم. اشكال از جاي ديگه اس...به سن بچه هاي دانشگاه كه نگاه مي كني مي فهمي كه بالاخره يه نيازايي دارن.اين ديگه تقصير اونا نيست.... حالا اصلاً خودتونو ناراحت نكنين!4 روز ديگه تو دانشگاه ها يه ديوارايي رو مي بينين كه بهتون مي گن از يه طرفش راه برين! اينم حل مي شه!