با اينجاي حرفت بدجوري موافقم:
شنيدن زياد بعضي فاجعه ها بدجور بي غيرتمان کرده است!
بعضي وقتها که براي Nمين بار يه تيکه از عاشورا رو ميکشن جلو چشمت انقدر برات تکراريه و گوشاتو پر کردن که هرچي زور ميزني و به خودت فشار مياري گريه ت نميگيره! نهايتش يه بغض نصفه نيمه س.
کاش چيزايي رو بشنويم که نشنيده باشيم.
سخنرانياي دکتر رفيعي رو گوش بده :)