اينم يه شعر با حال
بغض ِ فروخورده ام ، چگونه نگريم ؟
غنچ? پژمرده ام ، چگونه نگريم ؟
رودم و با گريه دور مي شوم از خويش
از همه آزرده ام ، چگونه نگريم ؟
مرد مگر گريه مي کند ؟ چه بگويم
طفل ِ زمين خورده ام ، چگونه نگريم ؟
تنگ پر از اشک و چشم هاي تماشا
ماهي دلمرده ام ، چگونه نگريم !
پرسشم از راز ِ بي وفايي او بود
حال که پي برده ام ، چگونه نگريم ؟