• وبلاگ : گـــــــل يا پوچ؟!
  • يادداشت : !!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 15 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دلفين 

    حالا من هي هيچي نميگم توئم هي اين وبلاگتو بتركون!!

    اتفاقا منم!!!

    ولي انقدر بعضي از همينايي كه گفتي مظلومن كه تا ميرسن به يه جووني كه نشسته رو صندلي فكر اينكه طرف ممكنه از صبح تا حالا سرژا بوده باشه و گشنه و خسته فقط يه صندلي - اونم به حق و با كلي صف كشيدن - گيرش اومده رو ميبينن فوري دعوا راه ميندازن و قيل و قال كه چي؟

    خجالت نمي كشي من پيرزن وايسادم تو نشستي؟ يالا بلند شو ميخوام بشينم!!!

    اينجاست كه دلت ميخواد با مشت بزني تو چونه ش!

    و البته باقي مسافرا كه از خدا خواسته - كه طرف به جاي اونا به يكي ديگه گير داده - فوري براي اينكه دامنشونو نگيره بهت ميگن كه دختر خانوم راست ميگه ديگه خجالت بكش و بلند شو. بزرگي گفتن. كوچيكي گفتن.

    و تو ميموني و حسرت اينكه بعد از 2 تا مسير اتوبوسي كه سر پا موندي و تو مسير سومم انقدر سوار نشدي كه سر صف باشي كه صندلي گيرت بياد...... كه حداقل بتوني وقتي از اتوبوس پياده شدي انقدر جون داشته باشي كه بتوني 15-20 ديقه سربالايي پياده بري تا برسي خونه ت!

    اه، چقدر از اتوبوساي شهرك غرب بدم مياد!!!

    پاسخ

    دوتانكته اين وسط قابل تأمله!يكي وظيفه ي انساني من به عنوان يه جوونه ويكي هم پرتوقع نبودن بعضي از پدربزرگ مادربزرگهاست كه خب يه جورايي اقتضاي سن وسالشونه!