سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























گـــــــل یا پوچ؟!

 

نمی دانم دقت کرده ای یانه...

وقتی می خواهی از چیزهای بزرگ بنویسی همه واژه ها به نظرت حقیر می شوند...

نام پدر از آن نامهایی ست که وقتی می خواهی برایش بنویسی کلام درمجرای گلو می ماسد ...

وتو وامی مانی که چه بگویی تا حق مطلب را ادا کنی .هرچه بیشتر در آرشیو واژه های ذهنت می گردی کمتر پیدا می کنی...

بگذار خودمانی خودمانی برایت بگویم:

گاهی درزندگی بعضی ها برایت حکم دیوار دارند...
تو هرچقدر هم که به آنها پشت کنی آنها هیچ وقت پشتت را خالی نمی کنند...

پدر در فرهنگ زبان من مترادف تکیه گاه است...وتکیه گاه یعنی همه آرامش ...

کسی که سیمای نورانیش مهتاب شبهای تار تردیدت می شود وتو می توانی خودرا درنگاه پرصلابتش غرق کنی وتا خود خود خدا پیش بروی...

نازنین پدر دنیا،بابای مهربانم!

اقتدار کلامتان، قلب سرشار از یقین وباورتان،دریای محبت وجودتان وخلاصه حضورتان همه ی آن چیزی ست که امروزی ها به آن می گویند:عشق،می گویند:بهانه ی زنده بودن...

خدایا هیچ وقت برایم زندگی بی بهانه مخواه!...تومی دانی نباشد می میرم...

گل واژه ی زیبای غزل هستی ام!

روزتان مبارک...



نوشته شده در پنج شنبه 86/5/4ساعت 9:46 عصر توسط یکی مثل خودت نظرات ( ) |


Design By : Pichak