سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























گـــــــل یا پوچ؟!

جانم را از سر راه نیاورده ام اما بر سر راهت می گذارم...به نام تو! 

«استیفن لوید» می گوید: "اگر مرگ شما نزدیک باشد و فقط فرصت یک تلفن کردن را داشته باشید، به چه کسی تلفن می کردید؟ و چه چیزی می گفتید؟" «کریستوفر مورلی» در جواب او می گوید: "اگر دریابیم که فقط پنج دقیقه برای بیان آنچه می خواهیم بگوییم، فرصت داریم؛ تمام باجه های تلفن از افرادی پر می شد که می خواستند به دیگران بگویند:" «آنها را دوست دارند!»

پ ن1:...داشتم توی ذهنم اسم آدمهایی که ممکن بود توی اون پنج دقیقه بهشون زنگ بزنم رو لیست می کردم!!

بابا...مامان...مریم...سعید...مسعود...(ترتیبش بسته به اینه که تلفن کدوماشون آزاد باشه!)...مهدیه...مرضیه...زینب...،...،...،...

پ ن2:آقا می شه وقتشو بیشتر کنید؟!...لیستم خیــــــــــــــــلی طولانیه...بی انصاف!همش 5 دقیقه؟!

پ ن3:امان از لحظه هایی که راحت از دستشون می دیم وامان از رابطه هایی که همین ابراز محبت نکردنهای به ظاهر ساده تیشه به ریشه شون می زنه!...امان از دست خودم!

پ ن4:راستی عادت بدیه که آدمها تا بهم نیاز دارن ....اما بعدش...بی خیال!اینم می گذره!

پ ن5:چند وقتیه که احساس می کنم بهترین وآروم ترین و پرنشاط ترین روزهای زندگیمو دارم می گذرونم...عجب بهاری خوشگلیه بهار امسال...

روزگار جوانی هم روزگار قشنگیه هاااا...

 

بعدالتحریر:خواهر زاده ی گلم،امیرحسین جان!

تولدت هوااااارتا مبارک عزیزکم

 


نوشته شده در چهارشنبه 87/1/28ساعت 12:50 صبح توسط یکی مثل خودت نظرات ( ) |


Design By : Pichak