سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























گـــــــل یا پوچ؟!

هوالعظیم... 

با لحن شیرین کودکانه اش بی مقدمه پرسید:

-عمه خدا از عروسک منم بزرگتره؟

ازسؤالش غافلگیر شدم!دلم نمی خواست جواب کلیشه ای بهش بدهم اما ترسیدم تلاشهای بی وقفه ی معلم قرآنشان را برای بزرگ جلوه دادن خدا نابود کنم!!

-آره عمه جونم!خداخیلی بزرگه!

-حتی از بابام؟

-حتی از بابات!

-خدا از هرچی که بزرگه بزرگ تره...خانوممون می گه!

خنده ام گرفت...انگار داشت با دانسته هایش مرا تست می کرد!یک لحظه فکرم مشغول حرفهایش شد!

خدا برای من از بابام هم بزرگتر بود؟انقدر که به پدرم امید واطمینان داشتم به خدا هم...؟

نسبت خدا به همه ی چیزهایی که ماکزیمم سایز زمینی را دارند چند به چند است؟!!

همه ی دانش وبینشی که کتابهای دین وزندگی و اندیشه اسلامی در ورژن های مختلف به من داده اند می گویند که این کسر باید بی نهایت شود اما ...

بزرگی...عظمت..جلال...جبروت...این واژه ها در ذهنم می چرخد...

یاد کتابهای جغرافیای مدرسه افتادم...کنار هر نقشه ای یک مقیاس نوشته شده بود...وسعت مرزهاو کشورها با مقیاس های خیلی زیاد کوچک می شدند و در قد واندازه ی صفحه ی کتابهای درسی ما در می آمدند...

خدای این روزهای ماهم مقیاس خورده است...وسعت وجودمان اینقدر کم شده که هر سال مخرج  این کسر بیشتر به بی نهایت نزدیک می شودوسرعت رشد صورت ومخرج کسرهایمان اغلب معکوس است!!...

من می ترسم از روزی که عدد به روی بی نهایت صفر شود! آن وقت یعنی من و تو خدایمان را گم کرده ایم!...

فک کن!وحشتش ناک است!!!

پ ن:اسپیکرتون رو روشن کنید.ارزش شنیدن داره!

پ ن2:دلم بدجوری هوای حرمش رو کرده...میلادش پر برکت...


نوشته شده در یکشنبه 87/8/19ساعت 12:31 صبح توسط یکی مثل خودت نظرات ( ) |


Design By : Pichak