سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























گـــــــل یا پوچ؟!

به نام توکه تنها امیدو پناهمی...

داری چی کار می کنی بااین دل؟...دست خال برنمی گردم!می خوای چی رو بهم ثابت کنی؟...تسلیــــــــــــــــم!!من به همه چیز خودم اعتراف می کنم!

داری مثل دفعه قبل بی لیاقتیم رو به رخم می کشی؟...

می خوای بهم ثابت کنی هرکسی رو هر جایی راه نمی دن؟

می دونی چیه؟دیگه کم آوردم!...دیگه برای تو که نباید بگم توی این دل شکسته و روح سرگشته چی می گذره...

هواییم کردی...خیلی...

اینبار با چهارده واسطه اومدم...اومدم که تورو به حرمت تک تکشون قسم بدم که این سائل بی پناه رو دست خالی برنگردونی...

نمی تونم باور کنم با دلی که صدای شکستنش رو خودم شنیدم...بااشکهایی که حکایت از یه حسرت غریب داره ،ازت چیزی رو بخوام و ازم دریغ کنی...

امسال این تنها اولین واصلی ترین چیزی بود که ازت توی شب قدر خواستم...وحالا...

امشب هرجا که رفتم هرچیزی که دیدم به این آتش اشتیاق دامن زد...نمی دونم شاید داری اینطور بی قرارم می کنی که ... .
راستی نکنه دست خالی برگردم.به این که فکر می کنم نفسم توی سینه حبس می شه و قلبم از شدت ترس خودش رو به درو دیوار کوبه....

نمی دونم،ولی یه چیزی دراعماق وجودم می گه کرامتت خیـــــــــلی بیشتراز این حرفهاست...می گه ناامیدم نمی کنه...گمونم راست می گه!

پ ن1:روز عرفه نزدیکه...اگر یادتان بود وباران گرفت/دعایی به حال بیابان کنید


نوشته شده در دوشنبه 86/9/26ساعت 10:36 عصر توسط یکی مثل خودت نظرات ( ) |


Design By : Pichak