گـــــــل یا پوچ؟!
سکانس اول: دبیر عربی دستور کیک پایه سیب رو میکنه و همه دست به قلم می شن و نه که توضیحاتش زیاده خدا به دستگاه زیراکس مدرسه طول عمر عنایت کنه! در مرحله ی بعدی مشارالیه فوت های کوزه گری لازم را ارائه میکنه و مخاطبان ضمن چک کردن پیمانه های خود با لیوانهای روی میز دفتر به بررسی انواع ماهی تابه برای پخت بهتر کیک می پردازن... و من همچنان همشهری داستان میخونم!!دراین مرحله است که معلوم میشه نگرانی های مامانم برای آینده ی این حقیر بی جهت نیست!! سکانس دوم: خانم مدیر آخرین باری که آرایشگاه رفته کرمی دیده که خوشش اومده و روز شورای دبیران همکارهارو کرم زیتون مهمون کرده...البته ماهم که کلا به دلیل مشغله فقط رنگ یک شورا رو دیدیم بی نصیب نمی مونیم!! و من در تمام طول مدتی که بحث بر سر کرم خوب و صابون داو است دارم چای و بیسکوئیت میخورم!! سکانس سوم: نمی دونم کدوم پدر آمرزیده ای حرف رو به خواستگاری و ازدواج میکشونه و همــــــــه به حرف می آن!آنقدر که بیخیال کلاس میشن و معاون بیچاره دوبار با صدای بلند اعلام میکند:همکارهای محترم!کلاسهاتون آماده است.بفرمایید! ... وهمه با آه و افسوس از جا بلند میشن و اظهار ناراحتی می کنن که تازه بحث گرم شده بود! و من از اول تا آخر دارم در ذهنم حساب کتاب میکنم که واحدهام رو چطور بردارم که باهم تداخل نداشته باشن!! سکانس چهارم: یک نفر سوال میکنه 14فوریه کیه؟یک نفر دیگه میگه25ام و کار میکشه به ولنتاین و کادو و احساس و عاطفه ی مردها و روز زن و خلاصه سر درد دل خانومها باز میشه.یکی میگه سال پیش شوهرش رو تنبیه کرده و روز مرد واسه خودش کادو گرفته!!یکی از فامیل سرد و بی احساساشون میگه که از همه روابط انسانی به دوره!!و اون یکی از بابای هم کلاسی دخترش میگه که چون برای تولدش جشن نگرفتن قهر کرده رفته!! و من تازه یادم میفته که برای عروسی 27ام لباس ندارم و تازه وقت و حوصله و پایه ی خرید هم ندارم!! جو مدرسه و دانشگاه خیــــــــــــــــلی باهم متفاوته ...گرچه فضای فکری این روزهای من خیلی از فضای فکری معلمهای دیگه دوره ولی این تفاوت برام سر گرم کننده است...هیچ بعید نیست که حال امروز اونا وصف الحال فردای خودم باشه... پ ن:خدایا صدهزار بار به خاطر مدرسه خوب و همکارهای صمیمی و بی آلایشی که نصیبم کردی شکرت میکنم...
Design By : Pichak |