اساسا جماعت رجال مشكل ندارن خودشون مشكلن!!

jaye baradaram khali...!!!

اينم يه شعر با حال

بغض ِ فروخورده ام ، چگونه نگريم ؟

غنچ? پژمرده ام ، چگونه نگريم ؟

رودم و با گريه دور مي شوم از خويش

از همه آزرده ام ، چگونه نگريم ؟

مرد مگر گريه مي کند ؟ چه بگويم

طفل ِ زمين خورده ام ، چگونه نگريم ؟

تنگ پر از اشک و چشم هاي تماشا

ماهي دلمرده ام ، چگونه نگريم !

پرسشم از راز ِ بي وفايي او بود

حال که پي برده ام ، چگونه نگريم ؟

يه سوال دارم:

شما اگه يه مداد رنگي ميخريديد بعد ميديديد که مداد بنفشش نيست چيکار ميکردين؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اولندش، ما يک مرد نيستيم، ما خيلي مرد هستيم!

دومندش، تا به حال از خودتان پرسيديد که چرا مي گويند "مردم" نمي گويند "زنوم" !!

سومندش، چرا شانتاژ مي کنيد؟! چرا جو را آلوده مي کنيد؟ وقتي جواب سئوال را نمي دانيد براي چه بحث را سياسي مي کنيد؟! چرا با سرنوشت مردم بازي مي کنيد؟! چرا پاي نسل هاي آينده را وسط مي کشيد؟! اصلا چه ربطي به انقراض دايناسورها دارد؟! دهه! اصلا آقاي رحيمي خيلي هم پاک است، مشائي از آن پاک تر!! شما به چه حقي بدون مدرک و سند معاون اول بنده را در رسانه ملي متهم مي کنيد؟! باي ذنب فحشه؟! رسانه ملي جاي اين معرکه گيري ها و ژانگولر بازي هاي سياسي نيست که! يعني چي که وقتي هنوز جرمي ثابت نشده به ديگران وصله مي چسبانيد؟! شما که وزارت خارجه نداريد تا هر وقت کم آورديد بگوييد اسنادش موجود است؟! اين چه کاري است که ديگران از ما ياد گرفته اند؟! ...
آخر اين چه کاريست که ملت هر وقت کارشان يه جايي گير مي کند به اقسام مختلف وصله مي چسبانند و مثل آب خوردن تهمت مي زنند؟ حالا ما يه عسلي خورديم، شما چرا بي خيال نمي شويد؟ اگر اين وضع عادي شود دور بعد رفقايمان چگونه راي جمع کنند؟ اين چه وضعيست آخر؟!

پ.ن: جوابتان اشتباه بود، تازه کلي نمره منفي گرفتيد و کلي هديه به ما بدهکار شديد!! حالا که هنوز انگيزه داريد به شما فرصتي دوباره مي دهيم تا جواب سئوال را بدهيد و گرنه ... وگرنه .... هيچي!

پ.ن: نمي دانم چرا هرچي فکر مي کنم مي بينيم همه اين چيزهايي که فرموديد در چارچوب ما مي گنجد؟! بايد با پروردگارمان مذاکره کنيم ببينيم عيب از جنس خاک است يا اينکه در آفرينش ما چيزي جامانده؟! فعلا که به ما بد نمي گذرد، ما که مشکلي نداريم!

حالا که ادعايتان ميشود که قدرت مکاشفه احوال افراد را از روي خطشان داريد، باشد، ما هم قدرت آن را داريم که به شما ثابت نماييم که نمي توانيد!
براي اينکار دو نمونه خط و احوالمان در همان زمان را به عنوان راهنمايي به شما نشان مي دهيم و خط سومي را جهت آنکه به شما ثابت نماييم که نمي توانيد تشخيص دهيد که چه حالي داشتيم در زمان نوشتنش به عنوان امتحان خدمتتان ارائه مي کنيم! در ضمن آنقدر اطمينان داريم که نمي توانيد تشخيص دهيد که براي انگيزه مندي تر شدنتان براي تلاش مندتر شدن، جايزه اي را پيشنهاد مي دهيم!!

خط اول:

اين خط همانطور که از آن بر مي آيد در زماني نوشته شده که تقريبا تمامي سلول هاي خاکستري بنده بخاطر پايان نامه لاينحل بنده سوخته اند! حالت نادر و ترکيبي از هيبت استاد که خدمتتان عرض شد و جانور شدگي از نوع خسته آن!!
خط دوم:

اين خط ظاهر امر نشان مي دهد که در حالت جنون و يا فاعل عشق! نوشته شده و يا شايد کار ديرزماني ست که از دست بشده!!! اما باور کنيد در حالت عادي نوشته شده، يعني حال عادي بنده اين ريختي است!!

و اما صورت مساله امتحان:

حال و روز مشاراليه در موقع نوشتن اين چند خط چه بوده؟!

به هر کسي جواب صحيح بدهد جايزه اي نفيس شبيه اين اهدا خواهد شد!!

ميگن، اما باور نکنين، بسته به شرايط و ضوابط متفاوت خواهد بود!
مثلا بيشتر افراد بهترين خط هايشان زماني بروز مي کند که دچار مي شوند و بطبع در آن شرايط و احوال نوع رسم الخطشان سنديتي ندارد چرا که فقها چنين شرايطي را براي طرف فاعل عشق با چنين افرادي همرده دانسته و حتي شکيات چنين افرادي در نمازهايشان براي خودشان هم اعتباري ندارد چه برسد به اينکه نوشتارشان براي ديگران! اصولا دوام چنين شرايطي تا 6 ماه الي يکسال پس از واقعه است!! بعد آن خط طرف سنديت دارد و نرمال مي شود و شايد بدتر!!

همچنين شرايط ديگري هم وجود دارد که خط افراد مخصوصا اگر نان آور خانه باشد يا اينکه شديدا تحت القرض باشد، خط افراد به کمال باور نکردني مي رسد که و آن زمانيست که مشاراليه، قرار است در مقابل آقاي ميز!! فرم تقاضاي وام قرض الحسنه يا احيانا قرض الپس نده اي را بکند، آنجاست که آنچه بر صفحه درخواست وام مي نويسد چنان سوز و گدازي دارد و چنان شيوايي و زيبايي دارد که دل هر

را سه سوته ذوب خواهد کرد!!!

اما زمان هايي هم هست که نمي شود زياد روي سنديت رسم الخط صحه گذاشت! مثلا زماني که جانور مي شويم و شديدا حس پاچه گرفتن داريم، در آن زمان چيزي که بر صفحه کاغذ نوشته مي شود اگر کاغذ را سوراخ نکند يا قلم را نشکند، خود جانوري از تبار خرچنگپايان و گونه اي از دوزيستان خواهد شد که اعتبارش ساقط است!!

يا اينکه زماني بنا به دلايلي مثل استرس جلسه امتحان و يا هيبت حضرت استاد سر جلسه امتحان - با کمال ادب و احترام - نياز شديد به قضاي حاجت پيدا مي کنيم و از طرفي هم به دليل کمبود وقت امکان جنبيدن هم نداريم و صرفا بايد به خود بپپيچيم در آن شرايط هم چيزي که نوشته مي شود سنديت هم ندارد، آخرش نمره اش را هم نمي گيريم! پس بهتر است همان به ....!

و در آخر، زماني هست که به هر دليلي دچار مي شويم! حال يا شکست مي خوريم يا اينکه چيز ديگري مي خوريم!! در آن اوصاف اصلا نوشتن هم حال نمي دهد، اصلا نمي نويسيم، فقط مي کشيم!!! يا درد عشق يا مواد ديگر!!

حالا شما بفرماييد منظورتان کدام خط است و کدام نقاش!
کمال الملک ما را هم مي گويند نقاش و پيکاسو را هم مي گويند نقاش!

--------------------------------

پ.ن: ما اصلا مثل شما بدبين نيستيم و 270 درجه را تجربه مي کنيم.در ضمن، زندگي ما اصلا عمودي نيست، کاملا يه وري است!! به کسي هم ربطي ندارد که چرا همين وري است!!

يا

... =>

يا اينکه
=>

در هر دو حالت

=>

yesterday؟!!