گـــــــل یا پوچ؟!
«یک انسان با جرأت یک جمعیت است» جرئت؟!... داریم؟...مثلاً جرئتشو داریم جلوی یه حرف زور وایسیم وکوتاه نیایم؟... دربرابر خوردن حق یه بیچاره ای قد علم کنیم و حقشو بگیریم؟ آره خب!جرئت دفاعه شاید باشه اما اگر این وسط یه منافعی به خطر بیفته چی؟... حالا دیگه داشتن اون جرئته هم جای فکر داره!! ترجیحاً اگر این دفاع که صدالبته در راه رضای خداست باعث بشه بقیه به چشم یه آدم خیر و بامرام و ... نگاهمون کنن خب خیلی بهتره!... البته می دونی که این اصلاً اسمش ریا نیست!ترویج فرهنگ هم نوع دوستی بین مردمه!خب دونفر می فهمن ما یه کاری کردیم و یاد می گیرن وگرنه فک کن منافعت به خطر بیفته هیچکس هم نفهمه؟!!...نه جدی تو باشی این کار رو می کنی؟...عقل هم یار خوشیه هاااا... آقا اگر جرئت داشتن اینجوریه...نه !توی بساط ما یافت نشد!...وجدانمون ارور داد! امام مهدی (عج):از رحمت خدا به دور است آنکه نماز صبحش را تا ناپدید شدن ستارگان به تأخیر اندازد... یکم روی جمله دقت کن!نگفتن نمازش قضا بشه...نگفتن از روی سستی راحتی استراحت رو به سختی (ظاهری) عبادت ترجیح بده...فقط گفتن نمازش رو وقتی بخونه که ستاره ای در آسمون نیست...حالا بایه حساب سرانگشتی ببین تکلیف کسی که نمازصبح بخون نیست چیه؟!... رحمت خدا!!!...خیلی بهش نیاز داریم نه؟!صبح تا شب درمقابل هرفراز ونشیب زندگی ورد زبونمون یه جمله است:خدا ارحم اراحمینه...بله!برمنکرش لعنت!!ولی وجداناًچقدر برای بدست آوردن این رحمت واسعه تلاش می کنیم؟!...حتی نه به اندازه ی گذشتن از یک ربع خواب؟؟!! یاداین حدیث امام رضا(ع)افتادم:هرکس از خدا توفیق بخواهد و تلاش نکند خودرا مسخره کرده است... پ ن:یکم روی حرفهای این پست فکرکن! ...سکوت...فکر...ذکر... یا من لایموت... توی هر 3ثانیه یک نفر می میرد... فقط سه ثانیه... 1 2 3 یکی از همین 3ثانیه ها نوبت ماست... ((محتضران را دیده ای که هنگام مرگ چه رعشه ای بر جانشان می افتد...؟)) اینجا که می رسی برایت حکم لحظه ای را دارد که معلم داد می زد:وقت تمومه...برگه ها رو بگیرید بالا.. پ ن1: بیا یکم از خودمون و کرده هامون بترسیم...بترسیم از آینده ای که می آید ودستانمان پرازخالی ست! پ ن2:الهی...رحم...رحم...رحم... یامن خالق اللوح والقلم... سلام. چند وقته می خوام یه چیزی بگم اما هردفعه یه حس درونی مانعش می شد...امروز یه چیزهایی خوندم که ترجیح دادم دست به کیبورد! بشم... نمی دونم شمای خواننده هدفت از نوشتن وبلاگ چیه؟...نمی دونم چند درصد افتخاراتت به تعداد نظرات وآمار بازدیدکنندگانت بستگی داره... نمی دونم چقدر حاضری حرف دلت رو بنویسی حتی اگر هیچ کس سراغ وبلاگت رو نگیره؟... وبلاگ هرکس یه جورایی معرف شخصیت طرفه...بعضی بُعد معنویشون قوی تره...یه عده عاطفی ترن...بعضیا به مسائل اجتماعی بیشتر بها می دن...یه سری منتظرمناسبتها می مونن...قلم بعضی ها سیاسی و بعضیاهم فقط هنری می نویسن...یه سریها هم مثل من از هرچمن گلی می چینن!! اینش هیچ مهم نیست...مهم اینه که پشت این نوشته ها چه هدفی پنهانه...مهم اینه که اگر سر رشته ی افکار نویسنده ی یک وبلاگ رو بگیری به کجا می رسی؟...به صفر کلوین؟یا جایی ورای زمین؟!... اونیکه به یک وبلاگ اعتبار می ده مطالب ثقیل و فلسفیش نیست...باور کن هرچقدر متون عربی وانگلیسی وبلاگت بیشتر باشه دلیل بر ارزش بیشترش نمی شه... گاهی یه جمله ی محاوره ای ساده ی خودت می تونه روی ذهن خواننده چنان تأثیر بذاره که ... اگر وبلاگت حرفی برای گفتن داشته باشه مخاطب رو جذب می کنه جوری که دیگه نیازی به کامنت های تبلیغاتی و نوشتن نظر معروف و منفور ِ(برای من!):وبلاگ زیبایی داری به من سربزن ،نیست... اینا نظرمن بود... درهرصورت صلاح مملکت خویش خسروان دانند... پ ن1:اگر از کسی شنیدی که وبلاگی به خاطر منتخب شدن در پارسی بلاگ سطح کیفی و محتواییش به نظر خواننده بالا رفت مطمئن باش طرف داره باهات شوخی می کنه!!اینو الان که این مدال افتخار !برگردنم انداختند راحتتر می تونه بگم!! پ ن2:این پست مخاطب به خصوصی ندارد!! پ ن3:عیدتون مبارک...
همه را می توان برای مدتی فریب داد عده ای را می توان برای همیشه فریفت اما همه را برای همیشه فریب نمی توان داد... پ ن1:این روزها این جمله آبراهام لینکن مصداق زیاد داره...از توضیح واضحات می گذرم! پ ن2:یکم به خودم وخودت نگاه کنی می فهمی عمق فاجعه ی فریب کاری تاچه حد زیاد شده...اینقدرکه گاهی خودمون هم فریب خودمون رو می خوریم...این یعنی اوج بدبختی! پ ن3:پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود بهتر ز داغ مهــــر نـــماز از ســر ریا نام خـــــــدا نبردن از آن به که زیر لب بــــهر فریب خلق بگویی خدا خدا
یامن هوبمن عصاه الحلیم...
Design By : Pichak |